مدرسه علمیه کوثریه تهران

مدرسه علمیه کوثریه تهران

  • ابا صالح المهدی ادرکنی 
  • یاضامن آهو ادرکنی؛ ای کاش کبوتری به گنبد باشم، راهیّ ضریح یا که مرقد باشم ، از لطف، عنایت وَ نگاه سلطان، ای کاش که ذیعقده به مشهد باشم 
  • تماس  
  • ورود 

چی بهتر از این....

26 اردیبهشت 1392 توسط مولا
در ایامی که تحصیل می کردم؛ یک روز 5 ریال بیشتر پول نداشتم. روزی در خیابان راه می رفتم یکی از طلاب به من رسید و گفت: 5 ریال داری به من قرض بدهی؟ با خود گفتم: اگر این پول را به او بدهم خود بی پول می مانم. ولی با خود فکر کردم که کار این بنده خدا را راه می اندازم؛ خداوند کریم است. پول را به او دادم. چند قدمی که رفتم؛ یکی از همشهری های من، از اهالی مشکین شهر به بنده رسید؛ با هم مصافحه کردیم. موقع خداحافظی پولی در دست من گذاشت و رفت. چون نگاه کردم؛ دیدم 5 تومان است.

 

باز یکی از طلاب به من رسید و از من 5 تومان قرض خواست. این دفعه نیز گفتم خدا کریم است. اکنون که این آقا معطل است؛ کار او را راه بیندازم. پول را به او دادم. چون مقداری جلوتر رفتم؛ یکی دیگر از همشهری های خود را دیدم. پس از مصافحه و احوالپرسی موقع خدا حافظی، پولی در دست من گذاشت و رفت. چند قدم جلوتر رفتم نگاه کردم دیدم 50 تومان است.

 

ناگاه یاد این آیه شریفه افتادم که «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها»(انعام، آیه 160) یعنی هر کس عمل نیکی انجام دهد ما ده برابر به او پاداش می دهیم. دیدم بار اول 5 ریال داشتم. چون به یک نیازمندی قرض دادم؛ 50 ریال خدای کریم رساند و چون 50 ریال را قرض دادم؛ خداوند کریم در عوض 50 تومان یعنی درست ده برابر رسانید.

 

ایشان فرمودند هر چه منتظر شدم و دعا کردم که کسی پیدا شود این 50 تومان را قرض بگیرد بلکه 500 تومان شود دعایم مستجاب نشد.



 

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA Styles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="false”
DefSemiHidden="false” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="371″>
Name="heading 1″/>


m :naryLim m:val="undOvr"> Styles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="false”
DefSemiHidden="false” DefQFormat="false” DefPriority="99″
LatentStyleCount="371″>
Name="heading 1″/>


w>

باز یکی از طلاب به من رسید و از من 5 تومان قرض خواست. این دفعه نیز گفتم خدا کریم است. اکنون که این آقا معطل است؛ کار او را راه بیندازم. پول را به او دادم. چون مقداری جلوت…" data-path="../../plugins/share_plugin/img/">

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: پژوهش لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

جستجو

موضوعات

  • همه
  • صفحه اصلی
  • پژوهش
    • چکیده پایان نامه ها
    • پایان نامه های برتر
    • آئین نامه تحقیق پایانی
    • فرم های پایان نامه
  • فرهنگی
  • آموزش
  • خانواده
  • اخبار
  • نهج البلاغه
    • حکمت های نهج البلاغه
  • کتابخانه
مدرسه علمیه کوثریه تهران
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس