مدرسه علمیه کوثریه تهران

مدرسه علمیه کوثریه تهران

  • ابا صالح المهدی ادرکنی 
  • یاضامن آهو ادرکنی؛ ای کاش کبوتری به گنبد باشم، راهیّ ضریح یا که مرقد باشم ، از لطف، عنایت وَ نگاه سلطان، ای کاش که ذیعقده به مشهد باشم 
  • تماس  
  • ورود 

زندگی نامه مرد عشق.....

30 فروردین 1392 توسط مولا

 

سیّد محمّد حسین  طباطبایی

 

صدای در حیاط آمد.دختر ها نگاهی به هم کردند و خندیدند. بعد دست هایشان را که چسبانده بودند به کوزه،چند بار خوب به دور و برش کشیدند و دویدند سمت حاج آقا،که حالادیگر نشسته بود روی فرش،اما هنوز روزه اش را باز نکرده بود. گرمش بود.به قول خودش،انگار از سر و رویش آتش می ریخت.روزهابلند بودند و هوا داغ بود؛توی قم داغ تر.

دخترها دو طرف حاج آقا دوزانو نشستند و جفت دست هایشان را که کوچولو بود و یخ بود،گذاشتند روی صورتش.«چه خوب است!چه خنک است!»

حاج آقا این راگفت وبغلشان کرد.

 

      

شاید خواندن این متن مثل خواندن یک داستان ساده باشد.اما داستانی در کار نیست.آنچه هست روایتی ساده،خوانا و مستند درباره ی زندگی علامه طباطبایی است…

صفحات: 1· 2

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: پژوهش لینک ثابت

نظر از: منتظر [بازدید کننده]
منتظر

سلام
خسته نباشی
خیلی زیبا ومفیده
علی یارتون.
فاطمیه جلفا

1392/01/30 @ 20:23


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

جستجو

موضوعات

  • همه
  • صفحه اصلی
  • پژوهش
    • چکیده پایان نامه ها
    • پایان نامه های برتر
    • آئین نامه تحقیق پایانی
    • فرم های پایان نامه
  • فرهنگی
  • آموزش
  • خانواده
  • اخبار
  • نهج البلاغه
    • حکمت های نهج البلاغه
  • کتابخانه
مدرسه علمیه کوثریه تهران
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس